"باران به شیشه می زند از چشم های من"...

ساخت وبلاگ

"فاصله یه حرف ساده ست بین دیدن و ندیدن 

بگو صرفه با کدومه، شنیدن یا نشنیدن

 

ما می خواستیم از درختا کاغذ و قلم بسازیم 

بنویسیم تا بمونیم پشت سایه جون نبازیم

 

آیینه ها اونجا نبودن تا ببینیم که چه زشتیم 

رو درخت با نوک خنجر زنده با درخت نوشتیم...

 

زنگ خوش صدای تفریح واسمون زنگ خطر شد 

همه ی چوبای جنگل دسته ی تیغ تبر شد

 

کاری کن درخت باغچه تن نده به خنجره تیز

 

با جوونه ها یکی شو قد بکش نگو که سخته 

جنگل تازه به پا کن هریه آدم یه درخته"... 

کابوس......
ما را در سایت کابوس... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahaa-va-azaad بازدید : 161 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 2:10